در حالی که میزان تورم بر اساس آمارهای بانک مرکزی ایران،حدود ۱۲ و یا حتی بیشتر هم اعلام شده است، چرا سبد میلیونها کارگر ایرانی و ۳ میلیون بازنشسته باید اینگونه خالی باقی بماند؟!
سرانجام تراژدی غم انگیز و تکراری دستمزد کارگران و بازنشستگان تامین اجتماعی مانند همه ساله، به سود دولت که به عنوان بزرگترین کارفرمای کشور محسوب میشود پایان یافت .
در یک نشست فوق العاده شب هنگام و بدون حضور شرکای اجتماعی و نمایندگان بازنشستگان زحمتکش کشورمان که حالا باید گفت و نوشت که این واژه چقدر غریب و مظلوم شده است، مسئولان دولت یازدهم خود گفتند و خود بریدند و در نهایت نیز گفتند عجب مرد هنرمندی و بر قامت میلیونها کارگر زحمتکش و ۳ میلیون بازنشسته خسته دل خندیدند.
بالاخره حداقل دستمزد کارگران در سال ۹۵ اعلام شد تا باز هم کارگران زحمتکش ایرانی و بازنشستگان خسته دل در پایان سال ۱۳۹۴ مانند سالهای قبل، تحقیر شوند و شرمنده سفرههای خالی و شکمهای گرسنه خانواده و تورم کمر شکن، اجاره خانههای مرد افکن و … خود باشند. آیا این بود عیدی دولت یازدهم به به میلیونها کارگر زحمتکش ایرانی و ۳ میلیون بازنشسته خسته دل در پایان سال ۱۳۹۴؟!
بر اساس اعلام رسانهها، حداقل حقوق کارگران در سال ۱۳۹۵، ماهانه ۸۱۲ هزار تومان تعیین شد که البته این رقم برای سال ۱۳۹۴ ماهانه ۷۱۲ هزار تومان بود. افزایش ۱۰۰ هزار تومانی (۱۴ درصدی) حداقل دستمزد کارگران در سال آینده یا به راستی با منطق و تورم و رکود امروز کشور همخوانی دارد؟
برطبق مصوبه بامداد روز چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۴جلسه شورایعالی کار، حداقل دستمزد سال ۹۵ کارگران ۱۴درصد افزایش یافت که با احتساب پایه سنوانی، مزایای مسکن، بن اقلام مصرفی وحق اولاد به ازای دو فرزند، دریافتی کارگران درسال آینده تا مبلغ یک میلیون و۱۳۴ هزار و۵۹۹ تومان افزایش مییابد. از سوی دیگر، حداقل مزد درسال ۹۵ روزانه ۲۷۰۷۲۲ ریال تعیین شد، بطوریکه از ابتدای سال ۹۵ رقم حقوق کارگران ازمبلغ ۷ میلیون و۱۲۴هزار و۲۵۰ ریال در سال ۹۴ به رقم ۸ میلیون و۱۲۱ هزار و۶۶۰ ریال در سال ۹۵ افزایش مییابد.
در حالی که میزان تورم بر اساس آمارهای بانک مرکزی ایران، حدود ۱۲ و یا حتی بیشتر هم اعلام شده است، چرا سبد میلیونها کارگر ایرانی و ۳ میلیون بازنشسته خسته دل باید اینگونه خالی باقی بماند؟!
آیا مسئولان سازمان تامین اجتماعی و حتی وزیر رفاه نمیدانند که حیات واحدهای تولیدی، موسسهها و شرکتهای بزرگ و کوچک در بخشهای خصوصی و دولتی مرهون زحمات و تلاشهای میلیونها کارگری است که برای استقلال و آبادانی ایران بزرگ و ایران عزیز، حتی از جان خود مایه گذاشته و میگذارند؟!
آیا وقت آن نرسیده است که مسئولان دولتی با صراحت و شفافیت پاسخ دهند که چگونه است که سه جانبه گرایی در دولت تدبیر و امید به شعاری صرف تبدیل شده است و چگونه است که تصمیمها و برنامه ریزیهای مرتبط با کارگران و بازنشستگان شبانه و بدون حضور نمایندگان واقعی کارگران و بازنشستگان صورت میگیرد و اتخاذ اینگونه تصمیمات غیر منطقی در باره افزایش حقوق کارگران با چه اهدافی انجام میشود؟!
و به راستی که کدامیک از نمایندگان سندیکاها و تشکلهای واقعی کارگری و بازنشستگان در تصمیم سازیهای مهم و استراتژیکی که سرنوشت میلیون هاکارگر زحمتکش این سرزمبن را رقم میزنند حضور داشتند و یا دارند؟!