به بهانه آخرین روزهای سال ۹۴

به بهانه آخرین روزهای سال ۹۴

خداوندا ،در این آخرین روزهای سال دل مردمان این سرزمین را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده که هرکجا تردیدی هست ایمان،هرکجا زخمی هست مرهم،هر کجا نومیدی هست امید وهرکجا نفرتی هست عشق جای آنرا فراگیرد،

آمین یا رب العالمین

گردش ایام سالها را یکی پس از دیگری با  عبور از فصول سال و درنهایت با گذشت زمان سرد زمستان با دمیدن روحی دوباره در فصلی خرم و سبز به نام بهار سال بعدبوجود آورده و گذشته را در صندوقچه تاریخ و خاطرات انسانها ذخیره می سازد. این گردش فصول و سالها هریکی در جای خودش حامل پیامی است. که بر ما انسانها واجب و ضروری است برای این موضوع تفکر کنیم. به بهانه  این روزهای آخر سال و رسیدن ماه اسفند به آخرکه زمستانی سرد را به بهاری سبز و تحول صبیعت متصل می گرداندمی توان  با تدبر در این آیات الهی به عنوان نشانه هایی گویا و بارز به فلسفه وجود خلقت و نظام آفرینش پی برد. خدایا کمکم کن تا بتوانم به این تدبر برسم. از خداوند متعال هم برای خودم و هم برای مردمان بسیار دانا و با تدبر وطنم خواستار درک فلسفه خلقت و شناخت را دارم تا بتوانیم خود را در مسیر الی الله و رسیدن به سرچشمه وجودی خود که همانا خالق هستی است قرار بدهیم. خالقی که همیشه امید را در دل طبیعت با گردش ایام خود به انسانها می آموزد.

بیائید با تحول طبیعت تحولی نیز در دلهایمان بوجود آوریم و با عشق به نظام طبیعت و نگاه به هر خلقتی و پدیده ایی از آثار قدرت خداوند لایزال جلوه ای از انوار خداوندی را در ذات خود پرورش داده و به منصه ظهور برسانیم. چه زیباست لحظه های صحبت با خدا با تفکر در طبیعت زیبای خالق هستی که به انسانها به رایگان عطا بخشیده است. اری می شود از جلوه های زیبای خداوند لایزال به خود ذات احدیت رسید.

سال ۹۴ با تمام خوبی ها و بدی ها و با تمام نگاههای متفاوت انسانها به این ایام، گذشت چیزی که ماندگار است و از آن به تاریخ یاد می شود و به عنوان علمی از علوم مختلف نگاه به گذشته را به عنوان تاریخ مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم، جز عبرت و پند آموزی نمی تواند باشد. خوبی و بدی ، تلخی و شیرینی و ….. همه و همه هر کدام حامل پیامی بوده و به ما انسانها به عنوان یک آموزگار ورزیده طرز زندگی کردن در حیات هستی را می آموزند.

دراین روزهای پایانی ،بیائید رفتنی های مانده را بفرستیم بروند…ماندنی های زخمی، رابطه را زخمی ترمی کنند…جا بازکنیم برای آمدنی های پشت درمانده…نه آزار ببینیم و نه آزار بدهیم .رها کنیم نشدنی های کش آمده را،نفسی تازه کنیم وخودمان را از بار ملامت های که به خورده مان داده شده است خلاص کنیم. یک حس هایی عشق نیست پافشاری بیهوده ای است که علتش ترس ازتنهایی است .حتی اگرعشق باشدراهش این نیست درعشق بازی جایی برای تحقیر وجود ندارد.

پس بیائید با دلی سرشار از امید و هدفمند رو به جلو حرکت کرده و از خداوند متعال نیز طلب استعانت و یاری بخواهیم.

 الهی …….. ایاک نعبدوا و ایاک نستعین( ساعت ۲۰ مورخه ۲۶/۱۲/۹۴ روز چهارشنبه)

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

سوال امنیتی * Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.